هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و هجران میگوید و چگونه با تبسمی شیرین از لب زخمیاش، دردها را پنهان میکند. او از سوختن دل در فراق یاد میکند و چگونه نگاهش را به رویایی دلخواه میدوخت. در ادامه، از سجدههایش در راه دوست و بار جبینش سخن میگوید و از نالههای پریشانش که مانند جرس قافلهها میسوخت. شاعر بیان میکند که اگر نالههایش را مانند نقش نگین بر دل مینشاند، کشور درد فصیحی از آن او میبود.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۵۰
شب که غمهای ترا پردهنشین میکردم
از تبسم لب زخمی شکرین میکردم
هجر میسوخت دلم را و من از دیده خویش
نظری در خور آن روی گزین میکردم
گرد اوراق پریشان نفس میگشتم
انتخاب نفس بازپسین میکردم
سجده میریخت ز سر تا قدمم در ره دوست
همه را چیده ز ره بار جبین میکردم
دوش تقلید جرس کردم و صد قافله سوخت
وای اگر ناله پریشانتر ازین میکردم
کشور درد فصیحی همه از من میبود
ناله را چون دل اگر نقش نگین میکردم
از تبسم لب زخمی شکرین میکردم
هجر میسوخت دلم را و من از دیده خویش
نظری در خور آن روی گزین میکردم
گرد اوراق پریشان نفس میگشتم
انتخاب نفس بازپسین میکردم
سجده میریخت ز سر تا قدمم در ره دوست
همه را چیده ز ره بار جبین میکردم
دوش تقلید جرس کردم و صد قافله سوخت
وای اگر ناله پریشانتر ازین میکردم
کشور درد فصیحی همه از من میبود
ناله را چون دل اگر نقش نگین میکردم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.