۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۴

لب زخم ستمم مژده ماتم دارم
گوش داغم خبر مردن مرهم دارم

نوبهارا به شمیم گل عیشم مفریب
که من این ناله زار از دل خرم دارم

تشنگی در جگرم مست زلال طربست
که درین بادیه صد چشمه زمزم دارم

کرده صد بار شهیدم ستم ناز و هنوز
نفسی توشه‌کش آه دمادم دارم

نشکفم تا زسموم ستمم نگدازی
در گلستان تو خاصیت شبنم دارم

عید و هر کس ز لباس طربی خوشدل و من
خرقه نیلی کنم و تعزیت غم دارم

شعله رشک فصیحی گل خودروی دلست
شکوه بیهوده ز نامحرم و محرم دارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.