هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از درد عشق و فراق می‌گوید و بیان می‌کند که حتی با وجود وسوسه‌های دنیوی مانند شراب و زیبایی‌های طبیعت، آرامش نمی‌یابد. او داغ عشق را چنان عمیق توصیف می‌کند که حتی آب حیات هم نمی‌تواند التیام‌بخش باشد. شاعر همچنین به زیبایی معشوق اشاره کرده و می‌گوید که این زیبایی چنان او را مجذوب کرده که از دیگر موهبت‌های زندگی بی‌بهره می‌ماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی بیشتری نیاز دارد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به مفاهیمی مانند شراب ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۵۷

گر شاهد غم جلوه کند کام نگیرم
ور خون جگر باده شود جام نگیرم

بادم که به گل نیست مرا تاب نشستن
در باغ درون آیم و آرام نگیرم

از بس که مرا داغ تو با برگ و نوا ساخت
عمر ابد از آب خضر وام نگیرم

کوته نظرم گرنه چو خورشید جمالت
فیض سحر از قافله شام نگیرم

دامی‌ست فصیحی ز نفس بافته عمرم
چون صید غم و غصه بدین دام نگیرم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.