هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، شیدایی، و درد دل شاعر سخن میگوید. او از شوق دیدار معشوق، بیخوابیهای شبانه، و پنهان کردن درد خود در نالهها میگوید. همچنین، تضاد بین ایمان و کفر، و احساس سرگردانی و پریشانی را بیان میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی، تضادهای درونی، و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی مفاهیم مانند کفر و ایمان ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک داشته باشند.
شمارهٔ ۱۶۵
جنون از داغ رسوایی چو آراید گلستانم
نگنجد چاک از شادی در آغوش گریبانم
شراب دورباشی جوش میزد دوش کز مستی
نگه چون اشک میغلطید از مژگان به دامانم
چه شوقست این که بهر التماس پاس بیخوابی
نگه صد بار بوسد تا سحرگه پای مژگانم
گر از من دلگرانی تا توانی نالهام مشنو
که من درد دلم در نالههای خویش پنهانم
متاع کاسدم شیدایی ناز خریداران
اگر در کعبهام کفرم اگر در دیر ایمانم
ز غیرت دیده بربستم ولی از شوق دیدارش
گل نظاره میروید ز شاخ خشک مژگانم
من آن اشکم که عمری بر سر مژگان بودم
کنون دیریست تا بیهوده سرگردان دامانم
بخواب ای دست غم در آستین کامشب زبیتابی
به استقبال چاکی رفته هر تار گریبانم
نه پای شانهای بوسیدم و نی دامن بادی
فصیحی زلف معشوقم که بی موجب پریشانم
نگنجد چاک از شادی در آغوش گریبانم
شراب دورباشی جوش میزد دوش کز مستی
نگه چون اشک میغلطید از مژگان به دامانم
چه شوقست این که بهر التماس پاس بیخوابی
نگه صد بار بوسد تا سحرگه پای مژگانم
گر از من دلگرانی تا توانی نالهام مشنو
که من درد دلم در نالههای خویش پنهانم
متاع کاسدم شیدایی ناز خریداران
اگر در کعبهام کفرم اگر در دیر ایمانم
ز غیرت دیده بربستم ولی از شوق دیدارش
گل نظاره میروید ز شاخ خشک مژگانم
من آن اشکم که عمری بر سر مژگان بودم
کنون دیریست تا بیهوده سرگردان دامانم
بخواب ای دست غم در آستین کامشب زبیتابی
به استقبال چاکی رفته هر تار گریبانم
نه پای شانهای بوسیدم و نی دامن بادی
فصیحی زلف معشوقم که بی موجب پریشانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.