هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه، ناامیدی و اندوه ناشی از عشق و هجران است. شاعر از اشک و خون، زخمهای عاطفی و امیدهای بربادرفته سخن میگوید و به تصاویری مانند اخگر، کوثر، خنجر و نخل غم اشاره میکند تا عمق احساسات خود را نشان دهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به درک ادبی بالاتری دارد.
شمارهٔ ۱۷۵
تا وداع شعله خود همچو اخگر کردهایم
حله خاکشتر اندوه در بر کردهایم
گوهر نظارهای در دیده گم کردیم از آن
مردم چشم اندرین دریا شناور کردهایم
چشمهسار دیده ما خوشگوار آبی نداشت
چند روزی شد کش از خون رشک کوثر کردهایم
زخم ما را از جگر غم زیور ناسور بست
ورنه تحقیق سر و سامان خنجر کردهایم
زود گوش دوستان از ناله ما ناله کرد
ما هنوز از نخل غم یک میوه نوبر کردهایم
از تو چون نومید بنشینیم کاندر کوی تو
مشت خاکی را به صد امید بر سر کردهایم
در شب هجران فصیحی میزند لاف حیات
سادهلوحی بین کزو این قصه باور کردهایم
حله خاکشتر اندوه در بر کردهایم
گوهر نظارهای در دیده گم کردیم از آن
مردم چشم اندرین دریا شناور کردهایم
چشمهسار دیده ما خوشگوار آبی نداشت
چند روزی شد کش از خون رشک کوثر کردهایم
زخم ما را از جگر غم زیور ناسور بست
ورنه تحقیق سر و سامان خنجر کردهایم
زود گوش دوستان از ناله ما ناله کرد
ما هنوز از نخل غم یک میوه نوبر کردهایم
از تو چون نومید بنشینیم کاندر کوی تو
مشت خاکی را به صد امید بر سر کردهایم
در شب هجران فصیحی میزند لاف حیات
سادهلوحی بین کزو این قصه باور کردهایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.