هوش مصنوعی: این شعر از غم و اندوهی عمیق سخن می‌گوید که شاعر از طبیعت و زیبایی‌های آن مانند باغ، گل‌ها و بهار تجربه کرده است. او از ناامیدی و دردهای عاطفی خود می‌گوید که مانند چیدن گل‌های پرخار از یک گلستان است. همچنین، شاعر به یادگار گذاشتن این دردها و غم‌ها اشاره می‌کند که همچون لاله‌هایی در دل خاک باقی می‌مانند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک این شعر نیاز به تجربه‌ی عاطفی و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷۸

وقت غم خوش کآتش از باغ و بهارش چیده‌ایم
یک گلستان داغ از هر نوک خارش چیده‌ایم

یک تبسم غنچه امید ما نوبر نکرد
گویی از گلزار پیش از نوبهارش چیده‌ایم

قیمت دشت محبت را فرامش چون کنیم
ما که داغ از برگ برگ لاله‌زارش چیده‌ایم

این گل سیراب یعنی دیده دایم خرم است
گویی از گلزار رخسار نگارش چیده‌ایم

لاله دل فصیحی ز ابر محنت تازه دار
کز زمین غم برای یادگارش چیده‌ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.