هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام، رنج جدایی، و انتظار دردناک سخن میگوید. شاعر با تصاویری مانند زخم دل، دریای خون، و نبض بیمار، حالتی از عذاب و بیقراری را به تصویر میکشد. او از عشقی یکطرفه و سرنوشت تلخ خود مینالد و خود را با فرهاد و مجنون مقایسه میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و تصاویر شاعرانهای مانند خون و رنج است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل مفاهیم عرفانی و ادبی آن به بلوغ فکری نیاز دارد.
شمارهٔ ۱۸۱
روزگاری شد که ما زین بخت وارون میتپیم
همچو زخم دل گریبان چاک در خون میتپیم
دیده عشقیم و ما را طالع نظاره نیست
سالها در انتظار یک شبیخون میتپیم
موجه دریای خونابیم دور از زلف دوست
بیقراری بین که هر ساعت دگرگون میتپیم
دجلهای در هر بن مژگان ما بیکار و ما
از برای قطرهای در کوه و هامون میتپیم
نبض بیماریم ای دست مسیحا همتی
کامشب از طغیان تب زاندازه بیرون میتپیم
یار با ما همدم و ما از جدایی بیقرار
همچو موج از تشنگی بر روی جیحون میتپیم
سر این معنی فصیحی عشق به داند که ما
خون فرهادیم و در شریان مجنون میتپیم
همچو زخم دل گریبان چاک در خون میتپیم
دیده عشقیم و ما را طالع نظاره نیست
سالها در انتظار یک شبیخون میتپیم
موجه دریای خونابیم دور از زلف دوست
بیقراری بین که هر ساعت دگرگون میتپیم
دجلهای در هر بن مژگان ما بیکار و ما
از برای قطرهای در کوه و هامون میتپیم
نبض بیماریم ای دست مسیحا همتی
کامشب از طغیان تب زاندازه بیرون میتپیم
یار با ما همدم و ما از جدایی بیقرار
همچو موج از تشنگی بر روی جیحون میتپیم
سر این معنی فصیحی عشق به داند که ما
خون فرهادیم و در شریان مجنون میتپیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.