هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق و عشق سخن می‌گوید. او بهشت و دوزخ را در برابر عشق بی‌اهمیت می‌داند و خود را موجودی آفریده‌شده از عشق معرفی می‌کند. همچنین، شاعر از ضعف و ناتوانی خود در برابر فراق می‌نالد و نور چراغ دیده‌اش را نیز بی‌تاب توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'سر بریده' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۱۲

بهشت را چه کند با غم آرمیده او
ز دوزخ از چه هراسد فراق دیده او

من و سجود بت از داورم مترسانید
من آفریده عشقم نه آفریده او

شهید عشق ترا راه کعبه مقصود
کسی نشان ندهد جز سر بریده او

به حرف میوه فریبم مده که نیست مرا
امید سایه هم از نخل نورسیده او

چنان گداخت فصیحی ز ضعف شام فراق
که تاب نور ندارد چراغ دیده او
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.