هوش مصنوعی:
این شعر از زمزمهها و نالههای مختلف در طبیعت و زندگی سخن میگوید. شاعر اشاره میکند که هر موجودی زمزمهای خاص خود دارد، اما او به دلیل محدودیتها نمیتواند آزادانه ناله کند. در عین حال، ذوق وطن و عشق به میهن باعث میشود زمزمههایی بر لبش جاری شود. همچنین، شعر به شهادت و فداکاری اشاره دارد و از زبان شهیدان سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی، وطنپرستی و شهادت ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات به خونریزی و شهادت نیاز به درک بالاتری از زندگی و مرگ دارد.
شمارهٔ ۲۱۴
زاغ و بلبل همه دارند کهن زمزمهای
هر کسی زمزمهای دارد و من زمزمهای
هم نوایی چو درین باغ ندیدم بستم
به فسون بر لب مرغان چمن زمزمهای
رخصت ناله ندادند مرا لیک نفس
میکند بر لبم از ذوق وطن زمزمهای
گرم خونریز که گشتی که شهیدان ترا
شد گره بر لب هر نار کفن زمزمهای
در شهادتگه ما رقص فصیحی کانجا
سر جدا زمزمهای دارد و تن زمزمهای
هر کسی زمزمهای دارد و من زمزمهای
هم نوایی چو درین باغ ندیدم بستم
به فسون بر لب مرغان چمن زمزمهای
رخصت ناله ندادند مرا لیک نفس
میکند بر لبم از ذوق وطن زمزمهای
گرم خونریز که گشتی که شهیدان ترا
شد گره بر لب هر نار کفن زمزمهای
در شهادتگه ما رقص فصیحی کانجا
سر جدا زمزمهای دارد و تن زمزمهای
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.