۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۴

زاغ و بلبل همه دارند کهن زمزمه‌ای
هر کسی زمزمه‌ای دارد و من زمزمه‌ای

هم نوایی چو درین باغ ندیدم بستم
به فسون بر لب مرغان چمن زمزمه‌ای

رخصت ناله ندادند مرا لیک نفس
می‌کند بر لبم از ذوق وطن زمزمه‌ای

گرم خونریز که گشتی که شهیدان ترا
شد گره بر لب هر نار کفن زمزمه‌ای

در شهادتگه ما رقص فصیحی کانجا
سر جدا زمزمه‌ای دارد و تن زمزمه‌ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.