هوش مصنوعی: این شعر به ستایش خورشید جلال و لطف الهی می‌پردازد که حتی کوچک‌ترین ذرات را به آسمان تبدیل می‌کند. شاعر از غم و اندوه خود می‌گوید و امیدوار است که لطف الهی و بوسه‌های اقبال، زندگی او را دگرگون کند. او به قدرت و عظمت خداوند اشاره می‌کند که می‌تواند از خاک غمکده، باغ و بوستان بسازد و از ذرات خاک، چشمه‌های شاداب خلق کند. شاعر همچنین به ناامیدی و تردید خود اشاره می‌کند و از خود می‌پرسد که چگونه می‌توان در این خرابه‌ها، قله‌های دولت را ساخت. در نهایت، او به لطف و مهربانی خداوند امیدوار است که می‌تواند حتی دیده مور را به آسمان تبدیل کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌های به کار رفته نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۱۴ - اخوانیه

رسید مژده که خورشید آسمان جلال
بر آن سرست کزین ذره آسمان سازد

ز کلبه‌ای که همی توامان زندان‌ست
سحاب مکرمتش باغ و بوستان سازد

به خاک غمکده‌ای آب لطف آمیزد
مفرح طربی بهر جسم و جان سازد

لب مرا که بجز زهر غم کسی ننواخت
ز نوش بوسه اقبال کامران سازد

چو بخت از درم آید درون و دایره‌وار
سر نیاز مرا وقف آستان سازد

هزار چشمه شاداب‌تر ز بحر سخا
به ذره ذره این خاکدان نهان سازد

هزار اختر فرخنده‌تر ز کوکب جود
هم از مطالع این سرزمین عیان سازد

مرا غرابت این مژده چون تب سودا
نفس نفس به صد اندیشه سرگردان سازد

درین خرابه که جغد اندرو مقام نکرد
همای قله دولت کی آشیان سازد

گرفتم آن که سلیمان نواخت موری را
فضای دیده او را چه‌سان مکان سازد

نفس فسرده زدم دولتش اگر خواهد
ز جرم دیده موری نه آسمان سازد

ز بس درستی عزمش کف مهندس او
ز نیم قطره دو صد بحر رایگان سازد

چه صنعت است ندانم که ابر لطفش راست
که شعله را گل سیراب گلستان سازد

همیشه تا که فسون نیاز زخم مرا
ز فیض مرهم الماس کامران سازد

زمانه لطف محبان پناه صاحب را
بدین گروه عدم ریزه مهربان سازد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳ - ماده تاریخ تولد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵ - مدح میرزا غیاث‌الدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.