هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی خود سخن می‌گوید. او از جدایی و درد عشق شکایت دارد و بیان می‌کند که هیچ چیزی در دو جهان به پای زیبایی معشوقش نمی‌رسد. همچنین، شاعر از نادانی دل و ناامیدی خود می‌گوید و اشاره می‌کند که با وجود داشتن علم و فضل، دل خرسندی ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و شکایت از درد عشق ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۰

کو سری کش سر فتراک تو یکچند نداشت
یا دلی کش شکن زلف تو در بند نداشت

دلم از بهر تو پیوند دو عالم بگسست
سر موئی سر زلفت سر پیوند نداشت

جز ز جوی غم عشقت دل من آب نخورد
چکنم در دو جهان حسن تو مانند نداشت

همه بر ساده دلی های دلم می خندند
ای عجب شهد لبت هیچ شکر خندند نداشت

دامن دیده همی داشت ز نادانی دل
کز بهار همدان دامن الوند نداشت

دلم از دولت عشق تو سلیمانی کرد
قدر یک مورچه در کوی تو هرچند نداشت

گفته بودی بخدا خون دلت خواهم ریخت
خون افسرده من اینهمه سوگند نداشت

علم و فضل و شرف و قدر دو عالم اشراق
داشت این‌ها همه لیکن دل خرسند نداشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.