هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و غم عشق می‌نالد و بیان می‌کند که عشق نه تنها باعث نابودی جانش شده، بلکه جهان را نیز پر از دود و تاریکی کرده است. او از رنج‌های عشق و بی‌رحمی معشوق شکایت دارد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که در سودای عشق، زیان‌ها به سود تبدیل می‌شوند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۸

هنوز از ناله‌ام بنیادِ جان نابود می‌گردد
هنوز از آه من شب‌ها جهان پُر دود می‌گردد

هنوز از بس هجوم درد و غم در سینه تنگم
همه شب تا سحر راه نفس مسدود می‌گردد

بلای عشق طرح دوستی افکند و می‌دانم
که آخر دشمن این جانِ غم‌فرسود می‌گردد

ز غمزه چند بر هستی ما ناوک زنی؟ رحمی!
که این صحرا پُر از پیکانِ زهرآلود می‌گردد

نگویم دل در این ویرانه تن دشمنی دارم
که هر روزم از آن بنیاد جان نابود می‌گردد

به دردی سر به سر کردی دو عالم شادباش ای دل
که در سودای عشق آخر زیان‌ها سود می‌گردد

ز زلف خویش زنجیری بیا بر گردن شب نِهْ
که باز امشب به رغم من فلک خوشرود می‌گردد

به طنز اشراق را گویی که خوشنودی ز ما یا نه
بلی از چون تو خونخواری کسی خشنود می‌گردد؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.