هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از مولانا بیانگر عشق شدید و سوزناک است که در آن شاعر از سوختن در آتش عشق سخن میگوید و آن را ارزشمند میداند. او از دردها و رنجهای عشق با زیبایی یاد میکند و آن را به عنوان بخشی از سفر روحانی و عرفانی خود میپذیرد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
شمارهٔ ۲۷
مگو که سوختن از عاشقی بتر باشد
که سوز آتش عشاق بیشتر باشد
گر استخوان من از عشق دوست خاک شود
هنوز بر سر پیکان کارگر باشد
سنان حادثه خون ریزدش ز پرده چشم
که بال خیال تواش خواب در نظر باشد
به ملک عشق گرفتم سکون به اقلیمی
که خاک شعله کشد ابر را شرر باشد
دلم زگرمی سودای عشق دریائیست
که موج آن همه از آتش جگر باشد
کنون ز مردم چشم تو راضیم اشراق
که زخم نشتر آن راحت بصر باشد
که سوز آتش عشاق بیشتر باشد
گر استخوان من از عشق دوست خاک شود
هنوز بر سر پیکان کارگر باشد
سنان حادثه خون ریزدش ز پرده چشم
که بال خیال تواش خواب در نظر باشد
به ملک عشق گرفتم سکون به اقلیمی
که خاک شعله کشد ابر را شرر باشد
دلم زگرمی سودای عشق دریائیست
که موج آن همه از آتش جگر باشد
کنون ز مردم چشم تو راضیم اشراق
که زخم نشتر آن راحت بصر باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.