هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد فراق و غم عشق سخن میگوید. دلش هزار پاره شده و از قضا و بخت بد مینالد. او چنان از غم میگرید که گویی سیل خون از چشمانش جاری است و آهش ستارهها را به خون میآلاید. شاعر از معشوق میخواهد که اگر به او رحم دارد، سنان (نیزه) را کنار بگذارد و دل پارهپارهاش را به حساب آورد. در پایان، اظهار میکند که هر جا وصال دوست میسر شود، نیازی به استخاره (طلب خیر از خدا) برای کار خیر نیست.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانهای است که با درد و رنج عشق همراه است. درک این احساسات پیچیده و بیان شاعرانهی آن ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'بحر خونی' و 'خون به دل فلک ستاره' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۶
دگرم زدست ماهی شده دل هزار پاره
که گشاده باده بر من زقضا در نظاره
نزنی گرم به ناوک ز قضا چنان بنالم
که شود ز آه من خون به دل فلک ستاره
ز غمت چنان بربزم ز دو دیده بحر خونی
که نه آسمان نیابد ز شنا ره کناره
ز من ار دریغ داری تو سنان به جای خویش است
دل پاره چون کنم من به برتو در شماره
من و وصل دوست هر جا که شود میسر آن به
که به کار خیر حاجت نبود به استخاره
که گشاده باده بر من زقضا در نظاره
نزنی گرم به ناوک ز قضا چنان بنالم
که شود ز آه من خون به دل فلک ستاره
ز غمت چنان بربزم ز دو دیده بحر خونی
که نه آسمان نیابد ز شنا ره کناره
ز من ار دریغ داری تو سنان به جای خویش است
دل پاره چون کنم من به برتو در شماره
من و وصل دوست هر جا که شود میسر آن به
که به کار خیر حاجت نبود به استخاره
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.