هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه به موضوع عشق الهی و عرفانی می‌پردازد. شاعر از نفی نفس و وابستگی به دنیا سخن می‌گوید و عشق را به عنوان نیرویی توصیف می‌کند که همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد. او از مفاهیمی مانند فنا در عشق، بی‌نیازی از دنیا، و شهود عرفانی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی و شناخت از ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۰

باذی نفسی نیست که او یک نفسی نیست
شد با همه کس تا که نگوید کسی نیست

هر زنده دلی دل ز مسیحا نفسی یافت
آن را نفسی نیست که عیسی نفسی نیست

عالم همگی پرتو آن طلعت زیباست
موسی نظری نیست که روشن قبسی نیست

زاهد نبود آگه از اندیشه ی عشاق
هم فکرت عنقا به معانی مگسی نیست

شد قافله پیدا و از ایشان رسد آواز
کس هیچ نیازش به صدای جرسی نیست

جان از باختگان واقف از اندازه ی عشقند
دریا سپری در خور هر خار و خسی نیست

در کشمکش عشق بود عقل شهان مات
این بازی و برد از پی فیل و فرسی نیست

عشق تو بدان مایه که از دل برود غیر
سوزیست که در سینه ی هر بوالهوسی نیست

گر دین و دل اندر خم زلف تو شد از دست
ترک دل و دین بر سر آن طره بسی نیست

باشد که به پایت نهم سر به ارادت
چند ار که به وصل تو مرا دسترسی نیست

هشیار ز چشم تو در این شهر نمانده است
اینست که اندر پی مستان عسسی نیست

از خرمن دنیا نخورد گندمی آن مرد
کاین دور فلک در نظرش یک عدسی نیست

در عشق تو هر کس به تمنایی و حالی است
غیر از تو صفی را به صفا ملتمسی نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.