هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از جدایی و فراق معشوق رنج می‌برد. او از نگاه‌های معشوق، لب‌های یاقوت‌گونه‌اش و بوسه‌های نایابش سخن می‌گوید. عاشق در آرزوی وصال است و از غم هجران می‌نالد. همچنین، او از خال معشوق و زیبایی‌هایش یاد می‌کند و روحش را با شکر و شیرینی مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۳۶

چشم تو می‌رود هی از خود و این دل از پیش
دل نرود گرش ز پی می‌برد از نگه ویش

دل بتطاول و تلف ماند فروز هر طرف
غمزه کشد دما دمش طره کشد پیاپیش

روزی از آن عقیق لب بوسه نمود دل طلب
هی زد و گشت در غضب عقل ز سر شد از هیش

رفت و کشید دامن او از کف من بگفتگو
روز و شبم به جستجو تا بکف آورم کیش

کرد اگر زمن نهان روی چو مهر و شد روان
خواست ز پی شود دوان این تن زار چون نیش

بود ز نازی ار که وی بوسه ز لب نداد و می
ور نه به من نداده کی بوسه بمستی از میش

دیده وصال بس صفی فاش و عیان نه مختفی
تا بصباح از شبش تا بتموز از دیش

باد ز حس مشربش بر لب من هی لبش
غم شگر است غبغبش روح فزا شکر نیش

خال تو در مکابره تهمتن است و نادره
گیرد باج از کره گر بفرستی از ریش
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.