هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر عشق و دلدادگی شاعر به معشوق و خرابات (محل عیش و نوش) است. شاعر در این غزل، از دلبستگی به معشوق، بیاعتنایی به دنیا و ریاکاری، و پناه بردن به عشق و مستی سخن میگوید. او تأکید میکند که جز معشوق، هیچ چیز دیگری را نپرستیده و تمام وجودش را به او سپرده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاراتی به خرابات و مستی وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۴۲
ما کعبه بجز کوی خرابات نکردیم
جز ابروی او قبله حاجات نکردیم
جز بر حرم عشق وی احرام نبستیم
جز در گذر میکده میقات نکردیم
هر چند کم از ذره بسامان تو بودیم
از مهر رخت روی بذرات نکردیم
اینخرقه که آلوده سالوس و دغل بود
تطهیر جز از آب خرابات نکردیم
گوشی که پر از بانگ نی و نغمه چنگ است
واعظ بپذیر ار که بطامات نکردیم
بر کار دگر دل ز تماشات نپرداخت
صوفی صفت ار صیقل مرآت نکردیم
بودیم زمینگیری بالای تو چون خاک
در خرقه عروج ار بسماوات نکردیم
غیر تو چو ثابت بعدم بود بتحقیق
اظهار وجود از پی اثبات نکردیم
در عشق تو از خلق کشیدیم بس آزار
و ز شیفتگی قصد مکافات نکردیم
باز دهد فروشی که عبوسش بجبین بود
المنه لله که ملاقات نکردیم
دل در خم گیسوی تو چون یکدله بستیم
ز آنحلقه دگر میل مقامات نکردیم
بیرنج رسیدیم بمقصود از آنصرف
در علم و عمل حاصل اوقات نکردیم
رفتیم بیپش لب جانبخش تو از هوش
واندیشه اعجاز و کرامات نکردیم
دادیم دل و دین همه برخال و خط دوست
تا شیخ نگوید که مواسات نکردیم
ز آنچشم که مستانه بما کرد نشستیم
در گوشه و اندیشه ز آفات نکردیم
بر ابروی دلدار پناه از همه کونین
بردیم و بدل فکر بلیات نکردیم
تایید صفی الحق ما پیر خرابات
میگفت که جز محض عنایات نکردیم
پیمانه درستی که به پیمانه ما بست
نشکست کز او ترک اضافات نکردیم
جز ابروی او قبله حاجات نکردیم
جز بر حرم عشق وی احرام نبستیم
جز در گذر میکده میقات نکردیم
هر چند کم از ذره بسامان تو بودیم
از مهر رخت روی بذرات نکردیم
اینخرقه که آلوده سالوس و دغل بود
تطهیر جز از آب خرابات نکردیم
گوشی که پر از بانگ نی و نغمه چنگ است
واعظ بپذیر ار که بطامات نکردیم
بر کار دگر دل ز تماشات نپرداخت
صوفی صفت ار صیقل مرآت نکردیم
بودیم زمینگیری بالای تو چون خاک
در خرقه عروج ار بسماوات نکردیم
غیر تو چو ثابت بعدم بود بتحقیق
اظهار وجود از پی اثبات نکردیم
در عشق تو از خلق کشیدیم بس آزار
و ز شیفتگی قصد مکافات نکردیم
باز دهد فروشی که عبوسش بجبین بود
المنه لله که ملاقات نکردیم
دل در خم گیسوی تو چون یکدله بستیم
ز آنحلقه دگر میل مقامات نکردیم
بیرنج رسیدیم بمقصود از آنصرف
در علم و عمل حاصل اوقات نکردیم
رفتیم بیپش لب جانبخش تو از هوش
واندیشه اعجاز و کرامات نکردیم
دادیم دل و دین همه برخال و خط دوست
تا شیخ نگوید که مواسات نکردیم
ز آنچشم که مستانه بما کرد نشستیم
در گوشه و اندیشه ز آفات نکردیم
بر ابروی دلدار پناه از همه کونین
بردیم و بدل فکر بلیات نکردیم
تایید صفی الحق ما پیر خرابات
میگفت که جز محض عنایات نکردیم
پیمانه درستی که به پیمانه ما بست
نشکست کز او ترک اضافات نکردیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.