۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸

عادت ابروی تست فته در انداختن
آفت عالم شدن تیغ بقهر آختن

زلف ترا شیوه است دل ببر آویختن
روی ترا در خور است دیدن و جان باختن

یکتنه خال تر است شکوت غارتگری
از طرفی خاستن بر سپهی تاخن

ماند گرفتار خار گل که برؤیت شکفت
گشت زمین‌گیر سر و پیش تو ز افراختن

ز آتش عشق تو جان گر بگذارد رواست
نیست در این سوز و تب چاره بگداختن

چشم شناسا نداشت هر که بجمعت ندید
کوردلان را سزاست دیدن و نشاختن

غفلت و نیسان ماست عادت بیچارگی
از تو فرامش مباد عادت بنواختن

در غلیانم مغی بر در میخانه گفت
جان و سر اینجا بناست یکسره در باختن

در ره عشق ای صفی این بود اول قدم
ز آتش دل سوختن با غم جان ساختن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.