هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی به زیباییهای معشوق و تأثیرات عشق بر عاشق میپردازد. شاعر از ابروی معشوق، زلف، روی و خال او سخن میگوید و تأثیر این زیباییها را بر جان و دل عاشق توصیف میکند. همچنین، از سوز و گداز عشق، بیچارگی عاشق و ضرورت سوختن در راه عشق سخن به میان میآورد. در پایان، شاعر به اهمیت قدم نهادن در راه عشق و پذیرش رنجهای آن اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۸
عادت ابروی تست فته در انداختن
آفت عالم شدن تیغ بقهر آختن
زلف ترا شیوه است دل ببر آویختن
روی ترا در خور است دیدن و جان باختن
یکتنه خال تر است شکوت غارتگری
از طرفی خاستن بر سپهی تاخن
ماند گرفتار خار گل که برؤیت شکفت
گشت زمینگیر سر و پیش تو ز افراختن
ز آتش عشق تو جان گر بگذارد رواست
نیست در این سوز و تب چاره بگداختن
چشم شناسا نداشت هر که بجمعت ندید
کوردلان را سزاست دیدن و نشاختن
غفلت و نیسان ماست عادت بیچارگی
از تو فرامش مباد عادت بنواختن
در غلیانم مغی بر در میخانه گفت
جان و سر اینجا بناست یکسره در باختن
در ره عشق ای صفی این بود اول قدم
ز آتش دل سوختن با غم جان ساختن
آفت عالم شدن تیغ بقهر آختن
زلف ترا شیوه است دل ببر آویختن
روی ترا در خور است دیدن و جان باختن
یکتنه خال تر است شکوت غارتگری
از طرفی خاستن بر سپهی تاخن
ماند گرفتار خار گل که برؤیت شکفت
گشت زمینگیر سر و پیش تو ز افراختن
ز آتش عشق تو جان گر بگذارد رواست
نیست در این سوز و تب چاره بگداختن
چشم شناسا نداشت هر که بجمعت ندید
کوردلان را سزاست دیدن و نشاختن
غفلت و نیسان ماست عادت بیچارگی
از تو فرامش مباد عادت بنواختن
در غلیانم مغی بر در میخانه گفت
جان و سر اینجا بناست یکسره در باختن
در ره عشق ای صفی این بود اول قدم
ز آتش دل سوختن با غم جان ساختن
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.