هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی از زاهدان و صوفیان می‌گوید و خرافه‌های آنان را به باد انتقاد می‌گیرد. او تنها امید خود را به پیر خرابات (سمبل عشق و آزادگی) می‌داند و شراب و میخانه را بر عبادت‌های ریایی ترجیح می‌دهد. شاعر به دنبال حقیقت راستین است و معتقد است که این حقیقت در عشق و مستی یافت می‌شود، نه در ظاهر‌سازی‌های زاهدانه.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند شراب و میخانه ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳

ما را نبود جز بتو امید مراعات
در یاب فقیران خود ای پیر خرابات

هرگز نشد ابروی تو بر حاجت ماخم
تا چشم توان داشتن از غیر بحاجات

هر وعده که دادند بما صومعه داران
بگذار که بود آن همگی تسخر و طامات

در مدرسه و خانقه از زاهد و صوفی
حرفی که شنیدیم خبر بود و خرافات

این خرقه و سجاده نیرزید بیک جام
در میکده بود ار چه پر از عشق و عبادات

در کوی مغان باده فروشان نخریدند
برکهگل خم حاصل سی ساله طاعات

گشتیم مقبم در میخانه که بر گوش
ما را نرسد بانگ منادی مقامات

دیدیم خم ابروی دلدار و گرفتیم
از کون و مکان گوشه در آن سر دم آفات

غیر از در میخانه هر آن در که تو بینی
ره نیست که گویم ز چه شد باز در اوقات

هر نام که می‌نشنوی از غیر پی و چنگ
صوتست و صدا در گذر از ننگ مقالات

بگذار که در پرده بود راز مشایخ
تا باز بماند بجهان نا موالات

تا کار چه بود ار که نکردی ز کرم ستر
آلودگی خرقه ما پیر خرابات

هیچ ار که نباشد ز جنون فایده این بس
کز عقل مفلسف نکشد بار افادات

راز پیر مغان مرشد ما گشت که خود رنگ
باشیم و نلافیم ز سالوس و کرامات

آن جوهر فردی که بسی بود در او حرف
آخر ز دهان بتحقیق شد اثبات

مفروشد اگر قافیه یا جمع مکن عیب
هم کرده بنا گوش تو با زلف محاذات

بگذشت صفی عمر و ترا اول عشق است
تا کی دگرت طی شود این مرحله هیهات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.