هوش مصنوعی:
این متن عرفانی به موضوع تجلی ذات الهی و وحدت وجود میپردازد. در آن بیان میشود که ذات خداوند مطلق و بینیاز است و تجلی او در قلوب انسانها و همچنین در آیات و مخلوقاتش نمایان است. متن به دو نوع تجلی اشاره میکند: تجلی ذاتی که مربوط به ذات الهی است و تجلی در اعیان اشیاء که در علم الهی ثابت است. همچنین، وحدت ذات الهی و ارتباط آن با صفات و اسماء الهی مورد تأکید قرار میگیرد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به دانش و تجربه کافی در زمینه عرفان و فلسفه اسلامی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۴۸ - التجلی
تجلی جلوه غیبالغیوبست
که ظاهر نور او اندر قلوبست
تجلی ذاتیست اول به اثبات
که در وحدت تجلی کرد للذات
ظهور از ذات خود بر ذات خود کرد
از آن پس جلوه در آیات خود کرد
احدیث خود آن اول ظهور است
که از هر نعت و وصف و رسم دور است
وجود محض جز ذات قدم نیست
وجود ما سوایش جز عدم نیست
پس او محتاج تعین تا که ممتاز
بآن گردد ز شیئی ذات او باز
چه باشد وحدت او عین ذاتش
بوحدت گشت ظاهر در صفاتش
بود منشأ خود این وحدت بمطلق
احد هم واحدیت را محقق
چه عین ذات باشد هستی حق
ز شرط ولا بشرطی هر دو مطلق
بشرط آنکه شیئی نیست با وی
احد خوانش که مطلق باشد از شیء
حقایق در احد کاطلاق ذاتست
بمانند شجر اندر نواه است
بنزد صوفی آن غیبالغیوبست
تجلی جلوه او در قلوب است
تجلی کاول از ذاتالاحد شد
بسالک جلوهگر چون از رشد شد
خود آن ذاتالاحد در عین وحدت
تجلی کرد اندر واحدیت
محقق گوید آن را جلوه ذات
بسالک شد عیان در عین اثبات
با ینمعنی که بعد از نفی کونین
شهود ذات ثابت گشت بالعین
وجود محض باشد ذات مطلق
بود معدوم مطلب ما سوی الحق
چو از معدم رستی حضرت اوست
عیان در عین هستی وحدت اوست
تجلی دوم اعیان اشیاءست
که ثابت در مقام علم یکتاست
شئون ذاتی این باشد که از ذات
عیان شد در مقام قابلیات
هم این باشد ز حق اول تعین
بوصف عالمیت در تمکن
چو اعیان جمله معلومات اویند
بعلم او اعیان بی گفتگویند
نزول این احد بر واحدیت
بود با نسبت اسمای حضرت
که ظاهر نور او اندر قلوبست
تجلی ذاتیست اول به اثبات
که در وحدت تجلی کرد للذات
ظهور از ذات خود بر ذات خود کرد
از آن پس جلوه در آیات خود کرد
احدیث خود آن اول ظهور است
که از هر نعت و وصف و رسم دور است
وجود محض جز ذات قدم نیست
وجود ما سوایش جز عدم نیست
پس او محتاج تعین تا که ممتاز
بآن گردد ز شیئی ذات او باز
چه باشد وحدت او عین ذاتش
بوحدت گشت ظاهر در صفاتش
بود منشأ خود این وحدت بمطلق
احد هم واحدیت را محقق
چه عین ذات باشد هستی حق
ز شرط ولا بشرطی هر دو مطلق
بشرط آنکه شیئی نیست با وی
احد خوانش که مطلق باشد از شیء
حقایق در احد کاطلاق ذاتست
بمانند شجر اندر نواه است
بنزد صوفی آن غیبالغیوبست
تجلی جلوه او در قلوب است
تجلی کاول از ذاتالاحد شد
بسالک جلوهگر چون از رشد شد
خود آن ذاتالاحد در عین وحدت
تجلی کرد اندر واحدیت
محقق گوید آن را جلوه ذات
بسالک شد عیان در عین اثبات
با ینمعنی که بعد از نفی کونین
شهود ذات ثابت گشت بالعین
وجود محض باشد ذات مطلق
بود معدوم مطلب ما سوی الحق
چو از معدم رستی حضرت اوست
عیان در عین هستی وحدت اوست
تجلی دوم اعیان اشیاءست
که ثابت در مقام علم یکتاست
شئون ذاتی این باشد که از ذات
عیان شد در مقام قابلیات
هم این باشد ز حق اول تعین
بوصف عالمیت در تمکن
چو اعیان جمله معلومات اویند
بعلم او اعیان بی گفتگویند
نزول این احد بر واحدیت
بود با نسبت اسمای حضرت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴۷ - التانیس
گوهر بعدی:بخش ۴۹ - التجلی الشهودی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.