۱۴۱ بار خوانده شده

بخش ۱۳۸ - سرالتجلی

یکی از بهرت تسکین و تسلی
ترا سازم بیان سر تجلی

چو خورشید وجودت بی‌ز فی شد
شهود کل شیئی در کل شیی شد

خود این در کشف قلبی آن تجلی است
که جمعیت احد را بین اسمی است

تو را اول تجلی شد چو مکشوف
باسماء جمله هر اسمیست موصوف

چو باشد اتحاد جمله بر ذات
شد آن ذات‌الاحد جامع در اسمات

تمیزش بر تعینهاست میدان
که ظاهر شد بصورتها در اکوان

پس اریابی در اسماء سر ویرا
ز کل شی‌ء بینی کل شیی را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳۷ - حکایت
گوهر بعدی:بخش ۱۳۹ - سرالقدر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.