هوش مصنوعی:
این متن عرفانی به موضوع رفع و خفض (بلندی و پستی) در وجود انسان و ارتباط آن با حق تعالی میپردازد. شاعر بیان میکند که عبد (بنده) زمانی به رفعت (بلندی) میرسد که خود را در برابر حق متعال خاضع ببیند و هستی خود را فانی در وجود حق بداند. در این حالت، اشیاء و موجودات دیگر در نظر او بیارزش میشوند و تنها حق است که در همه چیز مشهود است. متن تأکید دارد که شناخت حقیقی و رفعت واقعی در گرو نابودی خودیت و پرستش حق است.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مبانی عرفان اسلامی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی مانند «رفعت»، «خفض»، «فنا»، و «تجلی» ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
بخش ۲۳۰ - عبدالرافع
زاسم رافعست اینجمله رفعت
که در اشیاءست پیدا وین مزیت
تو عبدالرافع آنرا دان بواقع
که بر وی جلوه گر شد اسم رافع
در اشیاء هر چه بیند او بموقع
بیابد خویش را از جمله ارفع
چو آنها را بچشم غیر بیند
پس ارفع خویش را در سیر بیند
برفعت آنکه با حق در قیام است
تجلی از رفعیش بالتمام است
ولی در سیر تام این رتبه پست است
خودیت چون بجا از حق پرستست؟
خود اشیاء جمله لاشئیند و نابود
بعارف حق بود در جمله مشهود
چو حق مشهود گردد در حقیقت
کجا ماند بجا بر عبد رفعت
شود معدوم و مندک هستی وی
که بیند هستی حق ثابت از شیی
پس اشیاءرا ز خود پندارد ارفع
هم اکمل باشد این رؤیت هم انفع
بخفض آید چو بنده رفع حق دید
وجود مطلق اندر ماخلق دید
هر آن حق دید خود را در عدم یافت
ز حق پس رفعتی از این قدم یافت
هر آن یک زین دوشق را اعتبار است
صفی را شق ثانی اختیار است
که در اشیاءست پیدا وین مزیت
تو عبدالرافع آنرا دان بواقع
که بر وی جلوه گر شد اسم رافع
در اشیاء هر چه بیند او بموقع
بیابد خویش را از جمله ارفع
چو آنها را بچشم غیر بیند
پس ارفع خویش را در سیر بیند
برفعت آنکه با حق در قیام است
تجلی از رفعیش بالتمام است
ولی در سیر تام این رتبه پست است
خودیت چون بجا از حق پرستست؟
خود اشیاء جمله لاشئیند و نابود
بعارف حق بود در جمله مشهود
چو حق مشهود گردد در حقیقت
کجا ماند بجا بر عبد رفعت
شود معدوم و مندک هستی وی
که بیند هستی حق ثابت از شیی
پس اشیاءرا ز خود پندارد ارفع
هم اکمل باشد این رؤیت هم انفع
بخفض آید چو بنده رفع حق دید
وجود مطلق اندر ماخلق دید
هر آن حق دید خود را در عدم یافت
ز حق پس رفعتی از این قدم یافت
هر آن یک زین دوشق را اعتبار است
صفی را شق ثانی اختیار است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۲۹ - عبدالخافض
گوهر بعدی:بخش ۲۳۱ - عبدالمعز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.