۸۶ بار خوانده شده

بخش ۲۹۱ - عبدذی اجلال و الاکرام

بیان ما ز عبد ذوالجلال است
که اعلی و اجل در هر کمال است

اجل و اکرامش حق کرد و جا داشت
که بر جیا آنچه جز حق بود بگذاشت

باوصاف الهی متصف شد
بدل شمس جلالش منکشف شد

چنان کاسمای او باشد معلا
ز توصیف و تنزه نزد دانا

هم اینسانند ارباب سرائر
که اسماء را شدند آنها مظاهر

نه بیند دشمنی او را برؤیت
مگر کز وی بدل گیرد مهابت

گرامی دارد او هم متقین را
نماید خوار و پست اعدادی دین را

ز هر وصفی که پنداری اجل است
دو عالم نزد اجلالش اقل است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۹۰ - عبدمالک الملک
گوهر بعدی:بخش ۲۹۲ - عبدالمقسط
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.