هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صحبت‌های شبانه با معشوقه‌ای زیبا و جذاب سخن می‌گوید. شاعر از حال و هوای این گفت‌وگوها، جذابیت‌های معشوق و تأثیر عمیق کلام و حضور او بر خود می‌گوید. معشوق با سخنانش شاعر را مجذوب خود می‌کند و او را از خود بیخود می‌سازد. شاعر از زیبایی‌های ظاهری و باطنی معشوق مانند موی او، دهانش و نگاه‌های مستانه‌اش یاد می‌کند و اعتراف می‌کند که در برابر این جذابیت‌ها ناتوان است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و شوریدگی‌های عاشقانه نیاز به بلوغ فکری دارد.

بخش ۴۰۴ - المسامره

مسامر با اضافه تاست صحبت
که حق در سر کند با اهل وحدت

بعرفست آن سخت در لیل گفتن
بیاری رازها از میل گفتن

بود صحبت بشب نیکو مناسب
خصوصا گر بود یاری مصاحب

تو را گر بوده وقتی هم نشینی
نگاری گلعذاری مه جبینی

که خاطر باویت خوش بوده باشد
بشبهایت سخن فرموده باشد

خود آگاهی ز حال اهل اسرار
گرفتاران شب تا صبح بیدار

صفی ار واقف از حال آنزمانی
که شبها با بتی هم داستانی

بصحبت در کنارت خفته باشد
سخنها در ضمیرت گفته باشد

برون از فکر ماه و هفته باشی
ز هوش از صحبت او رفته باشی

ز خود پیش دهان او شوی گم
که گوی بیدهان کرد او تکلم

بوهم افتی که هیچ او را دهان نیست
وگر باشد دهان بین در میان نیست

هر آنکس آندهان دید از میان رفت
از او اندیشه نام و نشان رفت

کسی کو ترک جان با آن دهن گفت
تواند از دهان او سخن گفت

لب او در تکلم شد لب یار
که بس بشنیده شبها مطلب یار

سخن می‌گفت او و بن میشد از خود
به پیش لعل نوشش بیخود از خود

بحرفش بد صفی سر تا بپا سمع
همه اسباب از خود رفتنش جمع

شبم بد روشن از وی بیچراغی
ز چشمش مست بودم بی‌ایاغی

چراغ اندر میان بیگانه بود
خود او شمع وصفی پروانه بود

سخن می‌گفت او با من نهانی
من از خود می‌شدم همواره فانی

ز زلف خود بدل افسانه می‌گفت
حدیث از بند با دیوانه می‌گفت

بچشمش گر من از دنبال رفتم
نبودم اختیار از حال رفتم

پریشان گر سخن گویم عجب نیست
مریض و مست و مجنون را ادب نیست

گریبانم بدست گلعذاریست
که هر دم با منش حالی و کاریست

گهی گوید ز مویم داستان گو
گهی بندد کمر را میان گو

من از موی و میانش ناتوانم
بحیرت زان کلام و زان دهانم

که آرد هر دم از حرفی بحرفم
همی مواج خواهد بحر ژرفم

خود او گوید سخن کس در میان نیست
بکس در صحبتی همداستان نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۰۳ - مرآت الحضرتین
گوهر بعدی:بخش ۴۰۵ - مسالک جوامع الاثنیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.