هوش مصنوعی: این شعر از مولانا یا عارفی دیگر، دربارهٔ اهمیت پاکسازی نفس از ناپاکی‌ها و ارتقای معنوی آن سخن می‌گوید. شاعر تأکید دارد که نفس انسان دارای ارزشی والاست، اما اغلب افراد از پستی و آلودگی‌های آن غافلند. با پاکسازی نفس، می‌توان به مقامی رسید که شایستهٔ فخر و مباهات باشد. همچنین، شاعر هشدار می‌دهد که نباید معشوق (نفس یا روح) را نزد افراد ناباب برد یا آن را به دست دزدان و فرومایگان سپرد. در نهایت، تأکید بر توکل به خداوند و تلاش همزمان برای تزکیهٔ نفس است.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از واژگان و استعاره‌ها ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

بخش ۴۷۱ - ارشاد

بس این نفس را شأنی عظیم است
تو نشناسی که نفست بس سقیم است

خود او را با چنان لطف و شرأفت
عجین داری باقسام کثافت

اگر پاکش ز قاذورات سازی
باو بینی که می‌شاید بنازی

در آر از منجلاب این در صافی
بظلمی کش نمودی کن تلافی

مهل معشوق خود را نزد اوباش
مده کالای خود بر دزد و قلاش

بکام اژدها بینی دل آرام
عجب از غیرتت گرمانی آرام

اعلنت از خدا و اولیا جوی
که آری بر نجات نفس خودروی

بتأیید حق است این گر چه موقوف
ولی اوقات باید داشت مصروف

بکوشش آب خود را کن تو صافی
که نبود موهبت راهم منافی

رسد گر موهبت نعم المراد است
وگرنه بر عمل هم اعتماد است

بود در کار امیدت فزونتر
بسا نادر که ماند کشت بی‌بر

صفی نبود امید و اعتمادش
بجز برلطف حق در هر مرادش

تو دانی حال محتاجان مسکین
اغثنی یا غیاب‌المستغیثین
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۷۰ - النفس الرحمانی
گوهر بعدی:بخش ۴۷۲ - النقباء
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.