هوش مصنوعی:
این شعر به موضوع حرص و طمع انسان در برابر نعمتهای دنیوی میپردازد و بیان میکند که حتی اگر تمام دنیا در اختیار فرد قرار گیرد، باز هم طمع او پایان نمیپذیرد. شاعر با مثالهایی مانند عسل، مرغ بریان، و نان نشان میدهد که چگونه میل به بیشتر داشتن همیشه در انسان وجود دارد و رضایت حقیقی به سختی به دست میآید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به حرص و طمع نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارد.
بخش ۷۴
گر ترا روی زمین جمله مسلم گردد
تو مپندار که حرص از دل تو کم گردد
در جواب او
گر مرا اطعمه دهر مسلم گردد
اشتهایم عجب ار یک نفسی کم گردد
زلبیای عسل این دم چه مرادی به از آن
که در انگشت من خسته چو خاتم گردد
چو شود گرسنه همکاسه مرا بر سر خوان
همه شادی و طرب بر دل من غم گردد
بجز از نان نبود هیچ دوا گرسنه را
آب حیوان اگرش دارو و مرهم گردد
مطبخی، یک سر بریان و دو من نان خواهم
تا دل غمزده من ز تو خرم گردد
هست اندر دل من آرزوی قلیه پیاز
این کرم هر که کند زود مکرم گردد
مرغ بریان و برنج است هوس صوفی را
بود این بخت به گرد سر او هم گردد
تو مپندار که حرص از دل تو کم گردد
در جواب او
گر مرا اطعمه دهر مسلم گردد
اشتهایم عجب ار یک نفسی کم گردد
زلبیای عسل این دم چه مرادی به از آن
که در انگشت من خسته چو خاتم گردد
چو شود گرسنه همکاسه مرا بر سر خوان
همه شادی و طرب بر دل من غم گردد
بجز از نان نبود هیچ دوا گرسنه را
آب حیوان اگرش دارو و مرهم گردد
مطبخی، یک سر بریان و دو من نان خواهم
تا دل غمزده من ز تو خرم گردد
هست اندر دل من آرزوی قلیه پیاز
این کرم هر که کند زود مکرم گردد
مرغ بریان و برنج است هوس صوفی را
بود این بخت به گرد سر او هم گردد
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۷۳
گوهر بعدی:بخش ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.