۹۷ بار خوانده شده

بخش ۱۳۲ - المقطعات

شبی به مطبخی در دکان طباخی
نشسته بودم و در فکر...بیگاه

میان ترشی و قلیه برنج بشنیدم
یکی مناظره گرم کان بود بی راه

بگفت قلیه کدو در مذمت حبشی
که نیست قابل هندو به دهر منصب و جاه

«به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳۱ - و ایضا فی ترجیعات
گوهر بعدی:بخش ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.