هوش مصنوعی: خادمه باوفا به نزد معشوقه خود می‌رود و شبی را در کنار او می‌گذراند. معشوقه که جوان و شاداب است، مجلس شادی برپا می‌کند. خادمه در خدمت اوست، اما معشوقه به سخنانش پاسخ نمی‌دهد و خادمه از این بی‌پاسخی غمگین می‌شود.
رده سنی: 14+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و سبک کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

بخش ۸ - رفتن خادمه

بار دگر خادمه باوفا
رفت به نزد بت فرخ لقا

بود شبی آن صنم گلعذار
تازه و خرم چو گل نوبهار

عیش و جوانی و طرب در سرش
مجلس آراسته اندر خورش

چنگ نوازان و نی اندر قدح
مجلسیان گشته ازو پر فرح

آن بت عیار شده نیم مست
خادمه در خدمت و شمعی به دست

آن صنم القصه بشد سوی باغ
خادمه در پیش و به دستش چراغ

باز جوان راه سخن درج کرد
نقد سخن را به محل خرج کرد

هیچ جوابی نشنید از نگار
خادمه شد باز ازین غم فگار
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷ - نامه دوم
گوهر بعدی:بخش ۹ - آمدن خادمه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.