هوش مصنوعی:
خادمهای شادمان نزد جوان میآید و به او میگوید که دوران غم و هجران به پایان رسیده و بخت دوباره به او روی آورده است. جوان از او میخواهد که امشب نزدش بیاید و آرزویش را برآورده کند. عاشق بیچاره با شنیدن این خبر، روحش پرواز میکند و رنجهای گذشته را فراموش میکند.
رده سنی:
15+
این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد ایجاد میشود.
بخش ۳۰ - خبر آوردن خادمه و پیغام خوش
خادمه خندان و دل شادمان
آمد و بنشست به پیش جوان
گفت جوان را که شبت گشت روز
هیچ دگر در غم هجران مسوز
شام فراق تو به پایان رسید
درد ترا نوبت درمان رسید
بخت ببین باز مددگار تست
این اثر دیده بیدار تست
گفت بیا امشب و بر گیر کام
از لب جان بخش من ای نیک نام
عاشق بیچاره چو این را شنید
روح روان از تن او بر پرید
نیش جفا بر دل او نوش شد
محنت دیرینه فراموش شد
آمد و بنشست به پیش جوان
گفت جوان را که شبت گشت روز
هیچ دگر در غم هجران مسوز
شام فراق تو به پایان رسید
درد ترا نوبت درمان رسید
بخت ببین باز مددگار تست
این اثر دیده بیدار تست
گفت بیا امشب و بر گیر کام
از لب جان بخش من ای نیک نام
عاشق بیچاره چو این را شنید
روح روان از تن او بر پرید
نیش جفا بر دل او نوش شد
محنت دیرینه فراموش شد
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۹ - خبر بردن خادمه از بر عاشق
گوهر بعدی:بخش ۳۱ - نامه دهم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.