۱۱۲ بار خوانده شده

بخش ۳۰ - خبر آوردن خادمه و پیغام خوش

خادمه خندان و دل شادمان
آمد و بنشست به پیش جوان

گفت جوان را که شبت گشت روز
هیچ دگر در غم هجران مسوز

شام فراق تو به پایان رسید
درد ترا نوبت درمان رسید

بخت ببین باز مددگار تست
این اثر دیده بیدار تست

گفت بیا امشب و بر گیر کام
از لب جان بخش من ای نیک نام

عاشق بیچاره چو این را شنید
روح روان از تن او بر پرید

نیش جفا بر دل او نوش شد
محنت دیرینه فراموش شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۹ - خبر بردن خادمه از بر عاشق
گوهر بعدی:بخش ۳۱ - نامه دهم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.