هوش مصنوعی:
خادمه نامهای از دست جوان گرفت و مانند باد صبا به سوی معشوق او روانه شد. وقتی معشوق پیام را شنید، تحت تأثیر قرار گرفت و با خنده گفت که جوان مشتاق اوست و درد دلش با لبهای معشوق درمان میشود. او از خادمه خواست به جوان بگوید امشب به نزد او بیاید تا آرزویش برآورده شود.
رده سنی:
15+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که برای درک عمیقتر آن، بلوغ عاطفی و فکری لازم است. همچنین، این متن متعلق به ادبیات کلاسیک است و ممکن است برای کودکان کمسنوسال جذاب یا قابل درک نباشد.
بخش ۲۹ - خبر بردن خادمه از بر عاشق
خادمه این نامه ز دست جوان
بستد و چون باد صبا شد روان
رفت به نزدیک دلارام او
کرد روان عرصه پیغام او
این سخنان را چو شنید او،مگر
در دل او کرد به ناگه اثر
خنده زنان گفت که مشتاق ماست
درد دلش را لب من چون دواست
گو به سر کوی من امشب بیا
تا که مراد تو برآید ز ما
بستد و چون باد صبا شد روان
رفت به نزدیک دلارام او
کرد روان عرصه پیغام او
این سخنان را چو شنید او،مگر
در دل او کرد به ناگه اثر
خنده زنان گفت که مشتاق ماست
درد دلش را لب من چون دواست
گو به سر کوی من امشب بیا
تا که مراد تو برآید ز ما
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۸ - نامه نهم
گوهر بعدی:بخش ۳۰ - خبر آوردن خادمه و پیغام خوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.