هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی است که در آن شاعر به توصیف معشوق و احساسات خود می‌پردازد. او زیبایی‌های معشوق مانند چشمان، خال، قد و لب‌هایش را با تشبیهات زیبا توصیف می‌کند و از عشق و اشتیاق خود سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از درد دوری و انتظار برای بازگشت معشوق از سفر می‌نالد و ترس از نگهبانان را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد. همچنین، برخی از تشبیهات و اصطلاحات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۶ - درای کاروان

لب لعلت، مرا آرام جان است
دو چشمت، فتنه ی آخر زمان است

عجب از خال هندوی تو دارم
که او را بر لب کوثر، مکان است

قدت شمشاد، یا سرو روان است
لبت یاقوت، یاقوت روان است

شدم از غصه چون موی میانت
که موی است اینکه داری یا میان است

دهان است اینکه داری، یا که غنچه است
ندانم غنچه است این یا دهان است

ندارد ترک چشمت گر سر جنگ
چرا پیوسته با تیر و کمان است؟

شبی با تو به سر بردن به عمری
مرا خوشتر ز عمر جاودان است

همی خواهم که آیم در وثاقت
ولی خوفم همه از پاسبان است

به امیدی که آیی از سفر باز
دو گوشم بر درای کاروان است

مران از خویش «ترکی» را که دایم
تو را همچون سگی بر آستان است

چو شهبازش نباشد چشم بر گوشت
ولی قانع به مشتی استخوان است.
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵ - دیدهٔ دریایی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷ - حلقهٔ چشم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.