هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. او از می‌های عشق و تأثیرات عمیق آن بر روح و جسم خود یاد می‌کند، گویی که عشق مانند تیری به قلبش نشسته و خونش را ریخته است. همچنین، او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود می‌گوید و در نهایت، از دردها و رنج‌های زندگی که مانند سنگ‌های حوادث، بال و پر او را شکسته‌اند، افسوس می‌خورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و دردهای عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند ریختن خون و تیر عشق ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۵ - دیدهٔ دریایی

ساقی چه میی بود که در ساغر من ریخت
کآتش ز یکی جام، ز پا تا سر من ریخت

این می چه میی بود که از خوردن این می
چون قطرهٔ باران، عرق از پیکر من ریخت

بی شک می عشق است و همین است و جز این نیست
این می که به پیمانهٔ من دلبر من ریخت

خون من درویش تهی دست حلالش
گر خون من آن دلبر سیمین بر من ریخت

تیری ز کمان خانهٔ ابروش رها کرد
خونی که نبود از بدن لاغر من ریخت

درج گهرش دیدم و یاقوت لبش را
از دیدهٔ دریایی من، گوهر من ریخت

من مرغ خوش الحانم و، از سنگ حوادث
افسوس و صد افسوس که بال و پر من ریخت

«ترکی» به کفم دفتر اشعار فروشست
سیلاب سرشکی که ز چشم تر من ریخت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴ - زخم عشق
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶ - درای کاروان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.