هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات شاعر را نسبت به معشوق بیان می‌کند. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند روی، زلف، لب و خال او سخن می‌گوید و از درد فراق و اشتیاق دیدار می‌نالد. همچنین، از بی‌توجهی معشوق و گردش روزگار به نفع دیگران شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۹ - یاقوت لب

تا مَهِ روی تو از پرده عیان می‌گردد
ماه از شرم تو در ابر، نهان می‌گردد

به مشام از نفس باد رسد بوی عبیر
به سر زلف تو چون باد، وزان می‌گردد

هست یاقوت لبت قوت روان و، دل من
روز و شب در پیِ آن قوت روان می‌گردد

زنگیِ زلف تو بگشوده هنر سوی کمند
دل من کرده اسیر و، پی جان می‌گردد

ترک چشم تو اگر راهزنی کارش نیست
پس سبب چیست؟ که با تیر و کمان می‌گردد

خال در گوشهٔ ابروت، شده گوشه‌نشین
حالیا در پی جایی به از آن می‌گردد

سختم آید عجب از لعل لب چون شکرت
که چنین شهد نصیب مگسان می‌گردد

من به فکر تو و، تو مانده به فکر دگران
چرخ پیوسته به کام دگران می‌گردد

از خیال رخ چون شمع تو هرشب تا صبح
اشک گرمم به رخ زرد، روان می‌گردد

پیر شد «ترکی» از آن روز که رفتی ز برش
گر بیایی به برش، باز جوان می‌گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸ - نخل نیکی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰ - لعل گهربار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.