هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و ناکامی در عشق می‌نالد. او از رنج‌های عاطفی، اشک‌های بی‌پایان و شب‌های بی‌خوابی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق او را ناتوان و اسیر کرده است. همچنین، او از این شکایت دارد که عشقش به وصال نرسیده و رنج فراق را تحمل می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی عاشقانه ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۶ - گوهر اشک

به فلک، بانگ ناله ام بر شد
گوش گردون، ز ناله ام کر شد

نه فراق توام به خواری کشت
نه وصال توام میسر شد

دیده ام بسکه ریخت گوهر اشک
دامنم پر ز در و گوهر شد

همه شب از خیال ماه رخت
تا سحر، دیده ام پر اختر شد

در فراق توام بسی شب و روز
شب به سر رفت و، روز آخر شد

تا دلم شد اسیر خال لبت
ناتوان بود، ناتوان تر شد

این شکایت به جانب که برم
که مسلمان، اسیر کافر شد

من کشیدم جفای روز فراق
شب وصلت نصیب دیگر شد

بسکه خونابه، چشم «ترکی» ریخت
صفحهٔ دفترش ز خون تر شد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵ - شور عشق
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷ - نشان عاشقی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.