هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و می‌گساری به عنوان سرنوشت و قسمت خود یاد می‌کند و معتقد است که هیچ چیز در جهان به پای می نمی‌رسد. او عاشق را با تن لاغر و معشوق را با تن فربه توصیف می‌کند و از زاهدانی که توبه می‌کنند اما دوباره به می‌گساری روی می‌آورند، انتقاد می‌کند. شاعر تاکید دارد که از روز ازل، می‌نوشیدن سرنوشت او بوده و تا روز قیامت نیز ادامه خواهد داشت.
رده سنی: 18+ متن شامل مضامین می‌گساری و انتقاد از زهد ریایی است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین، درک عمیق مفاهیم عرفانی و اجتماعی موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۷ - نشان عاشقی

هوای عشق خوبانم برون از سر نخواهد شد
مرا قسمت همین است و، جز این دیگر نخواهد شد

به دوران، خلق را گر مال و دولت می شود قسمت
مرا قسمت به غیر از شیشه و ساغر نخواهد شد

جهان و هر چه در وی است سرتا سرعرض باشد
به غیر از می، که چیزی به از این جوهر نخواهد شد

نشان عاشقی باشد تن کائیده و لاغر
تن معشوق هرگز در جهان، لاغر نخواهد شد

زشرب باده زاهد می دهد پیوسته ام توبه
به عالم بی مروت تر، از این کافر نخواهد شد

مرا روز ازل، گردیده قسمت خوردن باده
از این قسمت فراقم تا صف محشر نخواهد شد

نخواهی دید «ترکی» را از این پس جز به میخانه
که جایی در جهان، او را از این بهتر نخواهد شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶ - گوهر اشک
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸ - نسیم بهشت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.