هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از درد و رنج روحی خود می‌گوید و از ساقی می‌خواهد تا با آوردن شراب رنگین، غم و غصه‌اش را تسکین دهد. او از زیبایی و گذرایی زندگی می‌گوید و تأکید می‌کند که نباید فرصت‌ها را از دست داد. همچنین، شاعر به ناپایداری جهان و بی‌وفایی آن اشاره می‌کند و آرزو می‌کند که اشعارش جاودانه بمانند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و غم‌انگیز است و همچنین اشاره‌هایی به مصرف شراب دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۰ - گوهر شهوار

تا چند دلم خسته و بیمار بماند
دایم به غم و غصه گرفتار بماند

ساقی به درآر آن می رنگین شده در خم
در خم نه قرار است که بسیار بماند

پر کن تو سبو، زان می و بر دوش منش نه
بگذار که بر دوش من این بار بماند

آن باده که در شیشه، نهان گشته پریوار
مگذار که در شیشه پریوار بماند

این دختر رز کآمده از باغ به بازار
حیف است که بی پرده به بازار بماند

زنگ غمم از دل بزدا با قدحی می
تا چند بر این آینه زنگار بماند

گر باده از این دست بریزی تو به ساغر
مشکل که کسی با خود و هشیار بماند

زاهد که بود منکر می، در به رخش بند
بگذار که تا در پس دیوار بماند

در دست من استی تو و، مشکل که گذارند
در دست من این گوهر شهوار بماند

«ترکی» به جهانی که در او بوی وفا نیست
جاوید نمانی تو و، اشعار بماند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹ - باد صبا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱ - لوح دل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.