۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۶ - گنج شایان

ای جمالت! زماه تابان به
لب لعلت، ز آب حیوان به

بوی زلفت ز بوی گل خوشتر
خط سبزت ز برگ ریحان به

نیست نخلی چو سرو در بستان
نخل قدت ز سرو بستان به

در دندان صاف رخشانت
از لطافت ز در عمان به

گر چه جان بهتر است از همه چیز
لیک هستی مرا تو از جان به

زهر هجر توام به از تریاق
درد عشق توام ز درمان به

نعمت فقر و گنج درویشی
پیش «ترکی» ز گنج شایان به

«ترکیا» گر هزار دستانی
ور شوی از هزاردستان به

شعر گفتن بود کمال، ولی
نیست چیزی ز حفظ قرآن به
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵ - صید گرفتار
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷ - سوختن در عشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.