هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از معشوق خود میخواهد که دیگر او را نیازارد، زیرا قلبش در زلف معشوق گرفتار شده و تحمل آزار بیشتر را ندارد. او از چشمهای ستمگر معشوق شکایت میکند و از طبیب میخواهد که به جای درمانهای بیفایده، وصال معشوق را تجویز کند. در پایان، شاعر از معشوق میخواهد که اگر قبلاً دل به دیگری داده، دیگر این کار را تکرار نکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۱۵ - صید گرفتار
پیش از این ای صنم! آزار من زار مده
به من زار، از این بیش تو آزار مده
هست در زلف تو چون صید گرفتار، دلم
بیش از این زحمت این صید گرفتار مده
ترک چشم تو که خون ریز و ستمکار بود
دل ما را تو به آن ترک ستمکار مده
مست چون راه رود تکیه به دیوار دهد
تو اگر مست نه ای تکیه به دیوار مده
ای طبیب! از من بیمار چه خواهی شب و روز؟
روز و شب زحمت این خستهٔ بیمار مده
درد عشق است و دوایش نبود غیر وصال
قصد تجویز مکن، شربت دینار مده
پیش از این «ترکی» اگر دل به نکویان دادی
گر پشیمانی از این کار، دگر بار مده
به من زار، از این بیش تو آزار مده
هست در زلف تو چون صید گرفتار، دلم
بیش از این زحمت این صید گرفتار مده
ترک چشم تو که خون ریز و ستمکار بود
دل ما را تو به آن ترک ستمکار مده
مست چون راه رود تکیه به دیوار دهد
تو اگر مست نه ای تکیه به دیوار مده
ای طبیب! از من بیمار چه خواهی شب و روز؟
روز و شب زحمت این خستهٔ بیمار مده
درد عشق است و دوایش نبود غیر وصال
قصد تجویز مکن، شربت دینار مده
پیش از این «ترکی» اگر دل به نکویان دادی
گر پشیمانی از این کار، دگر بار مده
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴ - برگ گل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶ - گنج شایان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.