۱۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۸ - گلبرگ تر

شبی آیم به بالای سرت آهسته آهسته
بگیرم همچو جان اندر برت آهسته آهسته

به زیر غبغبت دستی برم دزدیده دزدیده
ببوسم لعل همچون شکرت آهسته آهسته

مزم لعل لبت را جای نقل آسوده آسوده
بنوشم از شراب ساغرت آهسته آهسته

به یک زلف تو نرمک نرمک آرم پنجهٔ خود را
کشم تاری به زلف دیگرت آهسته آهسته

به نرمی آستین پیرهن، بر چهره ات مالم
عرق چینم ز گلبرگ ترت آهسته آهسته

من از شوقی که دارم عاقبت روزی بیاموزم
مسلمانی به زلف کافرت آهسته آهسته

برای چشم زخم از مردمت از مردم چشمم
سپند اندازم اندر مجمرت آهسته آهسته

برای آنکه از خوابت کنم بیدار، از مژگان
نهم خاری به زیر بسترت آهسته آهسته

شبی آهسته آهسته بدزدم دفترت «ترکی»
بدزدم این غزل از دفترت آهسته آهسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷ - سوختن در عشق
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹ - عاشق و مفتون
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.