هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیبایی‌های معشوق و ابراز عشق و شیفتگی خود نسبت به او می‌پردازد. او از حسرت دوری و نگاه‌های بی‌توجه معشوق شکایت می‌کند و با تمثیل‌های زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که با او مهربان باشد و از خشونت بپرهیزد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از برخی استعاره‌ها و تمثیل‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۱۹ - عاشق و مفتون

ای عارض نیکوی تو از قرص قمر به
اندام تو سر تا به قدم پاک و منزه

دانم که به من نیست تو را روی توجه
اما به تو من روز و شب استم متوجه

هم بر قد و بالای توام عاشق و مفتون
هم در رخ زیبای توام خیره و واله

از حسرت سیب زنخ و سرخی رنگت
رنگ رخم ای دوست بود زردتر از به

از طاق فرود آر یکی شیشه پر از می
جامی تو بکن نوش ودگر جام به من ده

جامی به کفم برنه و جان در عوضش گیر
جانی بستان از من و جامی به کفم نه

ابروی تو کافی ست به خون ریزی «ترکی»
بیهوده مکش تیغ و کمان را منما زه
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸ - گلبرگ تر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰ - رخ افروخته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.