۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۴ - بهای بوسه

گر بدین سان کنی تو جلوه گری
دل خلقی به جلوه ای ببری

پرده از رخ اگر براندازی
پردهٔ صبر عاشقان بدری

مادر روزگار کی زاید؟
بعد از این چون تو نازنین پسری

نیست چیزی عزیزتر از چشم
تو زچشمان من عزیزتری

نمک عشق تو کند کورم
گر گزینم به جای تو دگری

به تنم جان رفته باز آید
بر مزارم اگر کنی گذری

نظری کن به سوی من که بری
زنگ غم از دلم به یک نظری

آه سوزنده تر از آتش من
نکند در تو گل بدن اثری

پرسشی کن ز چشم بیمارت
اگر از حال من تو بی خبری

جان «ترکی» بهای بوسهٔ توست
گر چه باشد بهای مختصری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳ - آیینهٔ دل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵ - شب معراج
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.