۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶ - انتظار قافله

فلک به آل پیمبر سر مجادله دارد
به اهل بیت نبی تا کی این معامله دارد

کنار دجلهٔ کرب و بلا بیا و نظر کن
چه موج ها و چه گرداب های هایله دارد

عزیز فاطمه صد پاره تن فتاده به میدان
هنوز دل، به دل آرام خویش یکدله دارد

به نوک نی سر سلطان دین مقابل زینب
اگر غلط نکنم مهر و مه مقابله دارد

میا راس حسین و تن فتاده به خاکش
خدا گواست که یک چوب نیزه فاصله دارد

زبس دو یده سکینه به راه شام پیاده
دریغ و درد که پایش هزار آبله دارد

ز خیمه گاه سوی قتلگه دود ز چه زینب
بدان که حاجی عشق است و میل هر وله دارد

به شام زینب بی خانمان به کنج خرابه
غمین نشسته و با بخت خویشتن گله دارد

یزید بر لب و دندان شاه عشق، زند چوب
به حیرتم دل زینب چقدر حوصله دارد

گناه حضرت سجاد چیست؟ جرم کدامش
که غل به گردن و بر دست و پای سلسله دارد

مدام فاطمه در کوچه های شهر مدینه
نشسته بر سر راه انتظار قافله دارد

قبول فاطمه افتد گر این مصیبت «ترکی»
به روز بازپسین، باز چشم بر صله دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵ - رنگین لاله ها
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷ - داغ لاله رخان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.