۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۵

جم باز نظر به جام دارد
وین عیش علی الدوام دارد

کس جم نشود از آنکه جمشید
اهریمن نفس رام دارد

زد جم به سپاه شوم ضحاک
گویا، سر انتقام دارد

مال دگران و عصمت خلق
جمشید به خود حرام دارد

چون کشتن زیردست ننگ است
شمشیرش از آن نیام دارد

این کره توسن فلک را
دلدار، به کف لجام دارد

شاه همه دلبران نامی
امروز بگو، چه نام دارد

خرم بود آن خجسته صحرا
کاین آهوی خوش خرام دارد

آن ماه که زهره اش کنیز است
مریخ و زحل غلام دارد

امروز گدای ره نشین بین
در، دهر، چه احتشام دارد

هر صبح نسیم از آن گل روی
بر مغز جهان پیام دارد

زد صلح علم به عالم از آنک
قیوم سر قیام دارد

هر روی نکو، به شهر دیدم
خوبی ز رخ تو وام دارد

«حاجب » ز پی مدام منزل
در کوی مغان مدام دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.