۱۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۵

دو، روز مطرب و ساقی گر اتفاق کنند
وفاق در، می و خون در، دل نفاق کنند

حصار شهر مخالف ز ترک پر آشوب
حجاز پر، زنوا، شور، در عراق کنند

شب و خیال ز سیم رباب و پرده تار
مهار تفرقه در بینی فراق کنند

به علم منطقه چرخ را کره سازند
کسان که در کمرت دست خود نطاق کنند

مگر قمر به رخت لاف همسری زندا
که هر مهی دوشبش روی در محاق کنند

هلال بدر، شود طاق از آسمان گذرد
که ابروی تو شبیه هلال طاق کنند

کسان که بی خبرند از سیاق درویشی
. . . پر ز طمطراق کنند

ز می فروش تو «کأس الکرام معنی » خواه
که تا کدوی سرت کاسه رحاق کنند

گرت هواست که رخت افکنی به ساحت حرب
بگو عنان بسر رفرف و براق کنند

مکن عجوزه دنیا نکاح کاین رندان
عروس کاوس و پرویز را طلاق کنند

معطر است دماغ جهان ز عطسه صبح
سزد قنینه و مینا و بط فراق کنند

به امهات و به آبا جواب ده «حاجب »
که غافلان نتوانند خرق آق کنند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.