شمارهٔ ۱۲۳

ناز تو کشیم ای ز سر تا قدمی ناز
با ناز تو گشتیم به عمری همه دمساز

راز تو نهفتم به دل و ناز تو در جان
تا کس نشود واقف از این ناز و از این راز

ز آغاز به پیشانی من عشق تو شد ثبت
انجام کجا محو شود سکه آغاز

در علم بهر دور توئی بر همه اعلم
وز حسن بهرکوی توئی از همه ممتاز

تا لعل لبت گشت به شیراز شکرپاش
شد عقرب جرار همه شکر اهواز

در روز و شبی شمع و مه و مشعل خورشید
کس نیست در این مرتبه با شخص تو انباز

در حسن بسی واحد و فردند در این دور
یک تن چو تو نبود به جهان شاهد و طناز

در حرفه و صنعت همه شبهند ولیکن
بسیار بود فرق ز خراز و ز خباز

«حاجب » نشود منطفی از هر پف و فوتی
آن شمع که روشن ز خدا گشت به شیراز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.