هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حاجب، بیانگر وحدت وجود و عرفان اسلامی است. شاعر خود و دیگران را به عنوان موجوداتی یکسان در باطن توصیف می‌کند که در ظاهر ناپدید هستند. او به مفاهیمی مانند قضا و قدر، حدوث و قدم، و نقش خود به عنوان راهنمای معنوی اشاره می‌کند. همچنین، شاعر با اشاره به شخصیت‌های اسطوره‌ای مانند خضر، عیسی، اسکندر و جم، بر جایگاه والای عارفان تأکید می‌کند. در پایان، او با تواضع، خود را گدا و فقیر می‌خواند اما در عین حال منبع جود و کرم می‌داند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به دانش و تجربه کافی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی و اشاره به مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳۶

ما خرابات نشینان همه همرنگ همیم
در نهان عین وجودیم و به ظاهر عدمیم

کارفرمای بلاعزل قضا و قدریم
راه پیمای بیابان حدوث و قدمیم

بسر مرده دلان و به ره گمشدگان
خضر فرخ قدم و عیسی فرخنده دمیم

کو سکندر چه شد آئینه کجا جم کو جام؟
ما، هم آئینه اسکندر، و هم جام جمیم

واقف سر وجودیم و به گیتی سمریم
عالم علم علیمیم و به عالم علمیم

گر گدائیم و فقیریم و پریشان و حقیر
منبع جود و عطا بحر سخا و کرمیم

«حاجب » آسا دو سه جام از می توحید زدیم
زانکه درویش نکوکیش همایون رقمیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.