۱۳۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱

ای نام خوشت جوهر شمشیر زبان‌ها
پیوسته ازاین سلسله زنجیر بیان‌ها

روز ازل از بهر نثار قدم تو
محزون شده در مخزن دل نقد روان‌ها

آن دم که نبود از غم و شادی اثری بود
جام غم تو ساغر مشروبی جان‌ها

از راست روان تیر غمت خواست نشانی
خم گشت از این بار گران پشت کمان‌ها

با اینکه عیان نیست تو را تیر و کمانی
پیکان غمت کرده به هر سینه نشان‌ها

گشتم چو الف وار ز اغیار جریده
دیدم الف قد تو بر لوح جنان‌ها

چندان که گشودم نظر ای دوست ندیدم
جز نور علی مظهر حسنت به عیان‌ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.