۱۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵

در خرابات مغان تا که مقامست مرا
صحبت پیر و جوان شیشه و جامست مرا

بغلامی تو تا بسته ام ای شاه کمر
شاه آفاق کمربسته غلامست مرا

مرغ دل کی بشود صید بدام دگری
هر خم زلف تو صد حلقه دامست مرا

بی گل روی تو ای رشک پری از کف حور
گر همه خمر بهشت است حرامست مرا

تلخی کاسه زهر از کف شیرین دهنان
خوشتر از شهد و شکر بر لب و کامست مرا

نگه چشم سیاه تو بصحرای دلم
گر همه آهوی وحشی شده را مست مرا

تا کند جلوه مه و مهر ز هر بام و دری
جلوه گر نور علی از درو بام است مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.