۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹

آب حیوان طلبی از در میخانه طلب
جوهر جان طلبی از لب پیمانه طلب

تا بکی مدرسه و چوب مدرس خوردن
جام می نوش کن مجلس رندانه طلب

زاهد آزار دل سوختگان بیش مده
شمع رویش نگر و حالت پروانه طلب

گر بدیوانگیم نام بود شهره شهر
عقل کل عقل کل اندر دل دیوانه طلب

چند چون جغد کنی جای بهر جای خراب
طالب گنج بقائی دل ویرانه طلب

ساقی ار جلوه دهد ابروی محرابی خویش
سجده شکر کن و ساغر شکرانه طلب

گر بکف جام جهان بین هوست هست دلا
همچو نور علی از سید مستانه طلب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.