هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به دنبال یافتن معنا و حقیقت زندگی از طریق عشق، می و مستی است. شاعر از زهد خشک و آموزش‌های رسمی مدرسه دوری می‌جوید و به جای آن، عشق و مستی را راهی برای رسیدن به حقیقت می‌داند. او از زاهدانی که دل سوختگان را می‌آزارند، انتقاد می‌کند و به دنبال حالتی پروانه‌وار در برابر شمع عشق است. همچنین، اشاره‌ای به دیوانگی و عقل دارد و از ویرانه‌ها به عنوان جایگاه گنج معنوی یاد می‌کند. در نهایت، شاعر به دنبال دریافت جام جهان‌بین و نور الهی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقاد از نهادهای اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۹

آب حیوان طلبی از در میخانه طلب
جوهر جان طلبی از لب پیمانه طلب

تا بکی مدرسه و چوب مدرس خوردن
جام می نوش کن مجلس رندانه طلب

زاهد آزار دل سوختگان بیش مده
شمع رویش نگر و حالت پروانه طلب

گر بدیوانگیم نام بود شهره شهر
عقل کل عقل کل اندر دل دیوانه طلب

چند چون جغد کنی جای بهر جای خراب
طالب گنج بقائی دل ویرانه طلب

ساقی ار جلوه دهد ابروی محرابی خویش
سجده شکر کن و ساغر شکرانه طلب

گر بکف جام جهان بین هوست هست دلا
همچو نور علی از سید مستانه طلب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.