۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰

زهی سلطان بحر و بر علی بن ابیطالب
سریر ملک را سرور علی بن ابیطالب

ولی خالق داور وصی نفس پیغمبر
شفیع عرصه محشر علی بن ابیطالب

ید قدرت ز گهواره برون آورد خوش پاره
نمود از هم لب اژدر علی بن ابیطالب

شدند آندم همه عاجز زانس و جن از آن معجز
بغیر از حیدر صفدر علی بن ابیطالب

ز ظلم چرخ کین پیشه بمظلومان چه اندیشه
چه باشد معدلت گستر علی بن ابیطالب

اگر خواهد زند برهم ز دست قدرتش یکدم
زمین و چرخ و هفت اختر علی بن ابیطالب

شبی رفتم بمیخانه گرفتم یک دو پیمانه
ز دست ساقی کوثر علی بن ابیطالب

ز نور عین و لام و یا مرا شد چشم جان بینا
چه بنمود آن رخ انور علی بی ابیطالب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.